دوست یابی تهران .کرج.اسلامشهر و شهرستانهای دیگر...

عکس های عاشقانه از تنهایی پسرانه

 

 

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم 

 

می اید......

 

می ماند......

 

و به تنهاییم پایان می دهد....

 

امد......

 

رفت......

 

و به زندگیم پایان داد.......

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مجموعه عکس های متحرک و زیبای بارش باران

 

 

تصاویر متحرک باریدن باران

 

برای دیدن عکس های بیشتر از باران به  .

 

 

 

 

 

 

 

باران

 

 

عکس های متحرک بارش باران

 

 

باران متحرک

 

 

بارش باران

 

 

عکس های متحرک بارش باران

 

سیندرلا...

خوش به حال سیندرلا...
لنگه کفشش را جا گذاشت...
یه لشکر آدم به دنبالش گشتن...
ما دلـــــــــــــــــمان را جا میگذاریم....
هیچکس از مــــــــــــــا سراغی نمیگیرد...
انگار که هیچوقت نبوده ایـــــــــــــــــم...!!!


 
آرزوی خیلی ها بودم اما اسیر قدرنشناسی یک نفر شدم …به

س
لامتی عشقهای غلط!

از عکس ها لذت ببرید و اگه خوشتون اومد نظر بزارین..

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

عکس های دختران زیبای ایرانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بقیه ادامه مطلب نظر یادتون نره

 

 

 

 

 

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

الناز شاکردوستالناز شاکردوست

 

نظرات شما عزیز

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

غزليات عاشقانه هامون

گلي دارم كه چون او نازنين نيست

و همتايش به افلاك و زمين نيست

همه شب ها به يادش مي نشينم

اگرچه با دل ما هم نشين نيست

بسازم خانه اي در نرگسانش

اگر چه چشم زيبايش بر اين نيست

بخواهم ساكن آن دل شدن را

كه بهتر از دل او سرزمين نيست

اگر دستش به شاهان هم نداده است

شكستي در اميد خوشه چين نيست

ز گرماي رخ ماه تو ديدن

چه شرم آبي كه جاري از جبين نيست

غمت زيبايي جان و دل ماست

كه هستي را چو عشق تو نگين نيست

كنار آن همه زيبايي عشق

چه آتش ها كه از غم در كمين نيست

امان از چرخش اين چرخ بدنام

كه جز غم ها به راهش ره نشين نيست

به جز از ياد تو گيتار هامون

نوايي ژرف و ناز و خوش طنين نيست

 

همدمم گر شده بودي غم جانم مي رفت

در بهار خوش چشم تو خزانم مي رفت

در هواي خوش دلدادگي و دلخواهي

مشكل كار و هياهوي جهانم مي رفت

با تو فرقي نكند خاك كوير و ساحل

در كنار تو غم جا و مكانم مي رفت

قطره ي عشق من از دست تو دريا مي شد

در حريم خوش عشق تو كرانم مي رفت

طي شود عمر من و طي نشود عمر فراق

به چه ارزان زكفم عمر گرانم مي رفت

آب شرم از رخ من در پي ديدار آمد

و چو جويي ز تن اسرار نهانم مي رفت

رفتي و آتشي از غصه به جانم افتاد

و چه آبي ز دو چشم نگرانم مي رفت

شهر غم خانه ي من شد ز فراغ رخ تو

و جواني ز دل و چشم جوانم مي رفت

بي تو در جمعيت بي كس تنهايانم

و چو آنها همه ي نام و نشانم مي رفت

بسته هامون نگهش را كه نبيند روزي

دست معشوقه به دست دگرانم مي رفت

عشق درمقابل احترام

عشق انواع مختلفی دارد: عشق رمانتیک، عشق فرزندی، عشق مادری و.....

 

عشق درمقابل احترام
 
از سالهای دور، از همان ابتدای پیدایش نوشتار، عشق ستوده شده است. به همان اندازه که ستوده شده، بر سر معنای آن بحث شده است. ذات عشق هر چه که باشد، به طریقی با احساس صمیمیت، محبت و وابستگی در ارتباط است.
 
احترام مفهومی است که اغلب با چهره‌ها و شخصیت‌های افتخارآفرین و قدرتمند مرتبط بوده است اما مفهومی بسیار قوی‌تر و پیچیده‌تر دارد.
 
تصور می‌شود که هر انسانی عشق را تجربه می‌کند اما ممکن است احترام در زندگی خود نبیند و از طرف همه برای او حاصل نشود.
 
 
توضیحات بیشتر(رنگ‌های عشق و..)در ادامه مطلب...

 

 

 
رنگ‌های عشق
 
عشق انواع مختلفی دارد: عشق رمانتیک، عشق فرزندی، عشق مادری، عشق به کشور، … ممکن است بگویید که عاشق فلان فیلم یا آهنگ هستید، این به آن معناست که از نظر احساسی شما را تکان داده است. کلمه «عشق» خیلی وقت‌ها برای بیان عشقتان به اشیاء یا غذاها استفاده می‌شود. عشق به فردی دیگر ممکن است برگشت نداشته باشد اما وقتی برگشت داشته باشد، «والاترین» سطح عشق خواهد بود.
 
احترام انواع کمتری دارد اما با کمی تنوع. یکی همان احترام سنتی/تاریخی برای یک شخصیت صاحب مقام و قدرت است که ذکر کردیم که نشانگر دفاع است و نه لزوماً تحسین. «احترام» می‌تواند نشانگر تحسین یک استعداد یا مهارت نیز باشد. کلمه «احترام» همچنین برای نشان دادن دغدغه برای حقوق و نیازهای یک نفر هم استفاده می‌شود. و «احترام به خود» نیز داریم که نشان دهنده دغدغه شما برای نیازها و حقوق خودتان در زندگی است.
 
ریشه‌ها
 
تحقیقات در ۵۰ سال گذشته یک پایه و اساس بیولوژیکی برای عشق یافته است. موادشیمیایی اُکسی‌توسین و وازوپرسین می‌توانند منجر به احساس وابستگی شوند. این موادشیمیایی در مادر در هنگام مراقبت از فرزند وجود دارد و توسط عمل جنسی در هر دو طرف رابطه نیز ایجاد می‌شود.
 
گفته می‌شود که توانایی عشق ورزیدن در سه سال اول زندگی شکل می‌گیرد. برای ایجاد و شکل‌گیری قدرت عشق ورزیدن در کودک لازم است که عشق و توجه دریافت کند. فقدان این توانایی، «اختلال دلبستگی» نامیده می‌شود.
 
آنهایی که تصور می‌شود توانایی عشق ورزیدن ندارند، معمولاً توانایی احترام گذاشتن هم ندارند. افرادیکه دچار اختلالات شخصیتی ضداجتماع هستند از عهده هیچکدام برنمی‌آیند. این مسئله برای آنها که دچار خودشیفتگی مفرط یا اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند نیز صدق می‌کند.
 
پایه بیولوژیکی احترام نیز احتمالاً در سختی و جامعه ریشه دارد. بقا به اجتماعی بودن انسان‌ها وابسته بوده است. جوامع پستانداران همیشه یک یا دو رهبر داشته است. جوامع می‌بایست باکفایت‌ترین فرد را برای رهبری انتخاب می‌کردند و برای قضاوت به آنها رجوع می‌کردند.
 
دست یافتن به عشق و احترام
 
تصور بر این است که احترام چیزی است که می‌توانید به آن دست پیدا کنید اما عشق به دلیل خصوصیات ذاتی فرد سراغ او می‌آید. درباره هر دو این موضوعات کتاب‌هایی نوشته شده است.
 
در ۵۰ سال گذشته، کتاب‌های زیادی ادعا کرد‌ه‌اند رازهای مورد توجه و دوست داشتن قرار گرفتن را با آموزش دستورالعمل‌هایی که باز بودن و علاقه‌مندی را تحریک می‌کند یا خواننده‌ها را به دوست داشتن خود ترغیب می‌کنند، عنوان کرده‌اند. 
 
مطالب زیادی درمورد به دست آوردن احترام نوشته شده است، این کتاب‌ها بر موضوع اصلی متمرکزند: اربابی و رفتار. هرگونه استادی در یک مهارت، به طور خودکار احترام می‌آورد. آدمها به پول، تحصیلات و قدرت دیگران احترام می‌گذارند. به قهرمانان ورزشی بخاطر موفقیت‌ها و برتری‌شان احترام می‌گذارند. یکی دیگر از موضوعات احترام رفتار است. محترم، بااعتمادبه‌نفس و از نظر احساسی خوددار بودن همه رفتارهایی است که احترام می‌آورد.
 
ملاحظات
 
شارل دوگل، ژنرال معروف فرانسوی در ۱۸۰۰ میلادی، گفته است، «من فقط به کسانی احترام می‌گذارم که در برابر من مقاومت می‌کنند اما من قادر به تحمل آنها نیستم». این اعتباربخش این ایده است که در برخی موارد، احترام بدون عشق می‌تواند سالم باشد اما خلاف آن درست نیست. عشق بدون احترام وضعیت خوشایندی نیست. و اگر این احساسات گرم  نبوده و وابسته‌تر باشد، مثل عشق یک فرزند به والدین آزاررسان خود، می‌تواند موجب اختلال شود.
 
دیدگاه انیشتین
 
آلبرت انیشتین، چهره علمی و فرهنگی، درمورد عشق چنین می‌گوید: «جاذبه مسئول افتادن انسان‌ها به دام عاشقی نیست.» همچنین گفته است، «احترام فکرنشده برای یک مقام قدرتمند، بدترین دشمن حقیقت است.» و او عاشق حقیقت بود.
 
منبع: http://www.mardoman.net/family/loverespect

 

یه وقتایی… / عاشقانه


یه وقتایی… حرفِ دلت رو به هزاران نفر میتونی بگی الّا به یه نفر..
یه وقتایی… حرفِ دلت رو به هیشکی نمیتونی بگی جز به یه نفر.!
یه وقتایی… حتی حوصله ی خودتم نداری چه برسه به دیگران!
یه وقتایی… هیشکی حوصله ی خودشم نداره، چه برسه به تو!
یه وقتایی… همه ازت انتظار دارن که درکشون کنی، اما کَسی تو رو درک نمیکنه!
یه وقتایی… از همه انتظار داری که درکت کنن، اما تو کَسی رو درک نمیکنی!
یه وقتایی… یکی از تو خوشش میاد اما تو نه!
یه وقتایی… هم، تو از یکی خوشِت میاد اما اون نه!
یه وقتایی… فقط به حرفِ خودت میتونی اعتماد کنی نه دیگران!
یه وقتایی… به حرفِ همه میتونی اعتماد کنی جز حرف خودت!
و اینکه
یه وقتایی… با یه لبخند کوچیک میشه سر و تهِ یه قضیه رو هَم آورد..


همینطور که یه وقتایی با یه لبخندِ کوچیک میشه اوضاع رو خراب تر از اونی که هست کرد!
 


“پس لبخند بزن، شاید فردا روزِ بدتری باشه…”

 

عشق نوشته های کاربران 98 لاو

عشق حدیث نامشروع نفس پرستی نیست

عشق بدآموزی نیست

عشق واژه ی گران بهاست که فقط دلداه ارزش آن را داند، پس عشق را باید شناخت سپس سررشته کلام از او به میان آورد

من از عشق تو آفریده شده ام

من متولد چشمان قشنگ توام

                  من زاده احساس تشنه آلود توام           

                  بی تو خسته ام

                  دل شکسته ام

                 اسیر دردم

                بی تو هیچم هیچ

 


 

کاش میشد آدما دروغ گو نباشن..عشقشون راست باشه وقتی بهت میگن دوست دارم باورشون کنی ولی نیستن....من عاشق شدم ولی نمیدونم اون عشقو باید باور کنم یا نه .....همه میگن نباید به پسرا اعتماد کرد نمیدونم اعتماد کنم یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

13

----------

گدای عشق

نمیدانم ان چیست در پس حصار این ثانیه ها که غریبی نبودنت را به من میفهماند... 

راز این خستگیهایم را نمیدانم 

کاش دست در دستانت بنهم ولمس گرمی وجودت کنم...

نمیدانم شایدحسرت درافقهای ن چندان دور ب انتظار نشسته...

یا میتوانم روزی خوشبختی را در کنارم یا حتی در دوردستها درکش کنم...

خدایا عشق خسته ام کرد...دیوانگی نثارم کردودوری و اشکها...

خدایا به حال من بنگر...

بنگر که گدای عشقم...

نویسنده: ahvaz

 

 

 

همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن

 

یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !

 

نویسنده: 012

 

 

عشق

 

سلامتی پسری که بخاطر عشقش رگ دستشو میزنه....

ولی عشقش.....

رگ گردن کسی دیگرو لیس میزنه......

 

===

سلامتی سیگارم ..... چون قبل از لب من از کس دیگه ای لب نگرفته.

 

===

تازه فهمیدم.که چرا هروقت بهش میگفتم نظرت درباره من چیه؟

میگفت:  دوست دارم

نمیگفت: دوستت دارم

تو ذهن اون من فقط مثل یه دوست بودم که میگفت دوست دارم.

نمیگفت دوستت دارم.

ارزش عشق من اندازه یه (ت) اضافی ام نبود.

 
شعر یاد باد و خسته دل-فریبا محمدی یزدی
ياد باد
 
ياد باد  وقتي كه  من  كنج دلت جا و مكاني داشتم
شادمان در محفل چشمان  خود  سرو رواني داشتم
 
ياد باد وقتي كه من در شهر  تو نام و نشاني داشتم
در سراي  قلب  تو من شهرت وحسن جهاني داشتم
 
ياد باد  وقتي  كه من در پيش تو راز نهاني  داشتم
سالها درچشم تو روشن دل  و شيرين بياني   داشتم
 
ياد باد وقتي  كه در باغ  دلت  گلدان   ياسي  داشتم
من  براي  چيدن و  بوييدنش  كوته   زماني  داشتم
 
ياد باد وقتي كه  من در نزد يار شور جواني  داشتم
درنگارستان عشق ،سيمين بر و نوشين لباني  داشتم
 
ياد باد وقتي كه من با ياد تو باران شدم بر دشت ها
بعد آن باران زمهرت هفت طبق رنگين كماني داشتم
"فريبا محمدي يزدي"(faribamy50)
 
 
خسته دل  
اي همه سوز و مستي ام
اي همه ساز و هستي ام
 
وصل ني  و  نواي   من
ساز  دل   و   وفاي   من
 
عشق تويي ، صفا   تويي
جام   جهان  نما    تويي
 
كور  شوم ،  فدا    شوم
دانه شوم ،  خفا    شوم
 
تا تو  مرا   دوا   دهي
زخم  مرا  شفا   دهي
 
خسته و  دل   رميده ام
من  به  خدا   رسيده ام
 
سهراب سپهری..
ششمين شعر از دفتر «حجم سبز» :
بخشی از چکامه در گلستانه
 
دشت هايي چه فراخ‌! 
كوه هايي چه بلند! 
 
 
در گلستانه چه بوي علفي مي آمد! 
من در اين آبادي‌، پي چيزي مي گشتم‌: 
پي خوابي شايد، 
پي نوري‌، ريگي‌، لبخندي‌. 
 
بقیه در ادامه مطلب...
 
پشت تبريزي ها 
غفلت پاكي بود، كه صدايم مي زد. 
 
پاي ني زاري ماندم‌، باد مي آمد، گوش دادم‌: 
چه كسي با من‌، حرف مي زند؟ 
سوسماري لغزيد. 
راه افتادم‌. 
يونجه زاري سر راه‌. 
بعد جاليز خيار، بوته هاي گل رنگ 
و فراموشي خاك‌. 
 
لب آبي 
 
 
گيوه ها را كندم‌، و نشستم‌، پاها در آب‌:
«من چه سبزم امروز 
و چه اندازه تنم هوشيار است‌! 
نكند اندوهي‌، سر رسد از پس كوه‌. 
چه كسي پشت درختان است؟ 
هيچ‌، مي چرخد گاوي در كرد. 
ظهر تابستان است‌. 
سايه ها مي دانند، كه چه تابستاني است‌. 
سايه هايي بي لك‌، 
گوشه يي روشن و پاك‌، 
كودكان احساس‌! جاي بازي اين جاست‌. 
زندگي خالي نيست‌: 
مهرباني هست‌، سيب هست‌، ايمان هست‌. 
آري 
تا شقايق هست‌، زندگي بايد كرد. 
 
در دل من چيزي است‌، مثل يك بيشه نور، مثل خواب دم 
صبح 
 
 
و چنان بي تابم‌، كه دلم مي خواهد 
بدوم تا ته دشت‌، بروم تا سر كوه‌. 
دورها آوايي است‌، كه مرا مي خواند.»

2014 wallpaper2014 desktop backgroundwallpapers 2014

 

 

 

 

رده بندی پرطرفدارترین پیج های ایرانیان در فیسبوک (امپراطوری صدا بعد از 45 سال اواز خوانی همچنان یکه تاز است)

 

۱٫ ابی ۱,۸۲۵,۰۰۰
۲٫ آرش۱,۸۲۰,۰۰۰
۳٫ من و تو ۱،۷۹۵،۰۰۰
۴٫ شادمهر عقیلی ۱،۵۶۵،۰۰۰
۵٫ یاس ۱،۵۰۰،۰۰۰
۶٫ گلشیفته فراهانی ۱,۴۸۰,۰۰۰
۷٫ رادیو جوان ۱،۴۷۵،۰۰۰
۸٫ داریوش ۱،۴۵۰،۰۰۰
۹٫ گوگوش۱,۳۸۰,۰۰۰
۱۰٫ پارازیت ۱،۳۷۰،۰۰۰
۱۱٫ مهران مدیری ۱,۳۴۵،۰۰۰
۱۲٫ سیاوش قمیشی ۱,۲۳۰،۰۰۰
۱۳٫ بی بی سی فارسی ۱,۲۲۵،۰۰۰
۱۴٫ سوتی های با حال ایرانی ۱,۰۰۵،۰۰۰

 

 

 

 

 

 

Best Wallpapers

Best Wallpapers

Desktop Wallpapers

Desktop Wallpapers

Desktop Wallpapers

Desktop Wallpapers

Car WallpapersCar

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

 

 

شعبده نیست

اصلاً دست من نیست

چال که می افتد گونه اَت

بوسه

خودش بروز می کند...

 

 

لبخند که میزنی ،

کمترین اتفاقی که می افتد

اختلال در تشخیص ماه های قمریست !...

 

عشق

همچون نقاشی است ،

با این تفاوت که :

نقاشی را می توان پاک کرد ،

اما عشق را هرگز...

 

 

 

شادی کلام نامفهومی است !

و  " دوستت می‌دارم "  رازی‌ است

که در میان حنجره‌ ام دق می‌کند

و من چگونه در طی روز

بی‌ ” تــــــــو   نگیرد دلـــم ؟

اینجا هم ساعت و آیینه و هوا ..

به ” تــــــــو   معتادند...

 

 

 

  مرا ببوس

نه یک بار که هـــــزار بار

بگذار آوازه ی عشقمان

چنان درشهر بپیچد

که روسیاه شوند

آنها که بر سر جدایی مان

شرط بسته اند…!

 

 عشق ،

چیز عجیبی نیست

نازنینم..

همین است که تو

دلت بگیرد

و من نفسم ...

 

 

 

هی تو کمی نزدیکتر بیا ،

اما چیزی نگو

بگذار فقط ،

بگذار چشمهایمان ،

این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد...

 

 

 

سهم “من” از “تو”

عشق نیست ،

ذوق نیست ،

اشتیاق نیست ،

همان دلتنگی بی پایانی ست

که روزها دیوانه ام می کند !...

 

 

 

یه دارو تو دنیا هست

که بیشتر آدمای مریض رو خوب میکنه

نام دارو :

“دوستـــ دارمـــ “

فقط می شود از داروخانه محبت تهیه کرد...

 

 

 

جهان که فاصله ای نیست !

تا ماه پیاده میروم ،

اگر آنجا خانه ات باشد…

 

 

تعداد صفحات : 7